سوالی که در اینجا مطرح می گردد این است که آیا مدیریت صرف خشکسالی در عمل امکان پذیر است یا خیر؟ به عبارتی بهتر می توان طرح یا پروژه ای را مستقیم تحت عنوان مدیریت خشکسالی را مطرح و اقدامات اجرایی از پیش تعیین شده ای را برای آن در نظر گرفت یا خیر؟ در رابطه با این سوالات باید دانست که همیشه حدی از مدیریت قابل اجرا است اما بازهم سوال دیگر این است که بازدهی این اقدامات تا چه اندازه می تواند موثر واقع گردد؟ هر چند که تا کنون اقدامات مختلفی در زمینه مدیریت خشکسالی در کشور صورت پذیرفته است، اما باید دانست اگر چه خشکسالی پدیده ای بسیار تاثیر گذار بر بخش های مختلف جامعه و اکوسیستم است، مدیریت این پدیده باید هماهنگ با سایر اقدامات مدیریتی و زیربنایی باشد تا از یک طرف از بروز خسارات بیشتر جلوگیری شود و ازطرف دیگر مدیریت آن از هماهنگی و تاثیر بیشتری برخوردار باشد. برای مثال مدیریت شرایط خشکسالی در شرایط عدم توجه به الگوی کشت مناسب و تاکید بر محصولاتی که نیاز به منابع آب فراوان دارند به مراتب دشوارتر از هنگامی است که یک برنامه از پیش تعیین شده جهت اجرای الگوی کشت مشخص و بر اساس سناریوهای مدیریتی اقتباس شده از نتایج مدل های پایش و پیش بینی خشکسالی وجود داشته باشد. و یا مدیریت یکپارچه و سازمان یافته خشکسالی در رابطه با فعالیت های مختلف کشاورزی، منابع طبیعی، صنعت و خدمات که در مرز یک حوزه آبخیز مشخص قرار دارند به مراتب موثرتر از زمانی است که به صورت موردی و خاص به رفع مشکلات یکی از بخش ها پرداخته شود.